سلین خانوم بعد یه استراحت عالی و خوردن شیر کلی ورجه وورجه خسته و آروم توی کریرش لم میده مامانی هم میبره میزاره جلو تلویزیون میزنه شبکه کودک وقتی هم شعرهای حسنی خونده میشه چشاشو کامل باز میکنه مامانی هم زود میره سراغ کارای خونه که یهو صدای گریه شو میشنوه میره میبینه خانوم با ناخنش صورتشو زخمی کرده وااای دخترم از وقتی بدنیا اومدی تند تند ناخنات رشد میکنن امروز ۵باره که ناخن هاتو کوتاه کردم.۹۵/۸/۱۴ ...
عزیزترینم؛فرزندم من مادرت هستم... من با عشق ،با علاقه و با اختیار پذیرفته ام تا مادرت باشم من یک مادرم هیچکس مرا مجبور به مادر نکرد من نه بهشت میخواهم نه آسمان و نه زمین.. بهشت من زمین من زندگیم نفس های ارام توست که در آغوشم رویای آرژوهایت را میبینی دوووووووووووستت دارم